به جرأت میتوان گفت خطر نفوذیها از خطر دشمنان شناسنامهدار که در مقابل ما ایستادهاند بیشتر است چراکه دیده نمیشوند و چون دیده نمیشوند به آسانی هولناکترین خسارتها را وارد میکنند.
این افراد نقش سوزنبانی را ایفا میکنند که در ایستگاه قطار نشسته است چای و قهوه میخورد و با یک دکمه مسیر ریل قطار را عوض میکنند و قطار به مسیری صدها کیلومتر دورتر از مقصد اصلی رهنمون میشود.
این افراد کسانی هستند که آموزش میبینند برای انحراف سیستم از مسیر اصلی و هدایت مجموعه به سمت و سویی که نهایتا منافع کسان دیگری تامین شود. خسارتهای ناشی از افراد نفوذی قابل حساب و شمارش نیست چرا که اساسا هیچ ردپایی از خود بر جای نمیگذارند و تنها زمانی به وجود آنها پی برده میشود که پروژههای موردنظرشان به خوبی و با موفقیت به اتمام رسیده است.
نفوذیها با اعمال نفوذ بر مدیران و مشارکت در فرایند تصمیمسازی کل عملکرد یک سازمان و یا یک وزارتخانه را با هزاران نفر پرسنل و بودجه به صفر و یا در برخی موارد به منفی صفر میرسانند.
برخی گمان میکنند افراد نفوذی انسانهایی هستند با شکل و شمایل خاص و رفتارهای ویژه ولی واقعیت این است که نفوذیها دقیقا مثل ما لباس میپوشند دقیقا مثل ما با دیگران معاشرت میکنند و بعضا مثل ما در صف نماز جماعت حاضر میشوند. برخی از دوستان گمان میکنند افراد نفوذی تنها مثل کشمیریها عمل میکنند و بعد از انفجار نخست وزیری ناپدید میشوند در حالی که جریان نفوذ در همه عرصه های فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی سابقه طولانی دارد.
نفوذیها اگر لازم باشد در هر لباس و در هر جایگاهی حاضر میشوند.
نفوذی میتواند با حمایتهای ویژه وزیر و معاون وزیر شود و یا همچون بنی صدر رئیس جمهور شود.
نفوذی میتواند شعار فرزند کمتر زندگی بهتر را سر زبانها بیندازد.
نفوذی میتواند صنعت و معادن یک کشور را بدون خونریزی تقدیم دشمن کند.
نفوذی میتواند بدون دردسر سند 2030 را ابلاغ کند و در دستور کار قرار دهد.
نفوذی میتواند میلیون ها نفر از جوانان کشور را در فضای مجازی سرگردان کند.
ویژگی های افراد نفوذی
برای روشنتر شدن موضوع به برخی از ویژگیهای اصلی افراد نفوذی اشاره میکنیم و البته پر واضح است که این جور نیست که تمام این ویژگیها بدون کم و کاست در همه افراد نفوذی وجود داشته باشد و ممکن است تنها بخشی از این ویژگیها در افراد نمایان شود.
نفوذیها بیشتر در گذرگاههای بسیار حساس و کلیدی مستقر میشوند به طوری که با یک توصیه و تصمیم بتوانند اتفاقات بسیار بزرگ رقم بزنند.
نفوذیها معمولا انسانهای کم حرف و بیحاشیهای هستند و سعی میکنند در منظر و مرعای رسانهها ظاهر نشوند تا بتوانند بدون کمترین مانع به کار خود بپردازند.
نفوذیها علاقه خاصی به موضوعات راهبردی و پروندههای خاص دارند و خودشان را درگیر موضوعات کم ارزش و بی اهمیت نمیکنند.
نفوذیها بر حسب ظاهر علاقهای به ثروت اندوزی و مشارکت در پروژههای اقتصادی ندارند چرا که وظیفهای که برایشان تعریف شده با این قبیل فعالیتها مغایرت دارد.
نفوذیها به هر قیمتی شده حتی با کمترین حقوق خودشان را به رأس هرمهای مدیریتی نزدیک میکنند تا دسترسی لازم به پروندهها و کارتابلهای مدیران داشته باشند.
نفوذیها بیشتر به صورت انفرادی و در اتاقهای دور افتاده از دیگران کار میکنند و تنها با ظاهری متواضعانه برای شرکت در جلسات از اتاق خود خارج میشوند.
نفوذیها معمولا دوتابعیتی هستند تا در مواقع خطر بتوانند به راحتی در جای دیگری از دنیا اقامت داشته باشند.
مناسبترین محیط کاری برای افراد نفوذی قرار گرفتن در کنار مدیران کم تجربه و رانتی است چرا که این قبیل مدیران به شدت نیازمند نظرات کارشناسانه و نسخههای راهگشا هستند.
معمولا نتیجه پخت و پز و عمق تاثیر نفوذیها در دراز مدت نمایان میشود و زمانی به عمق فاجعه پی برده میشود که کل بودجه و سرمایه یک مجموعه به تباهی کشانده شده و یا در غیر از مسیر اصلی بکار گرفته شده است.
پیچیدگی موضوع وقتی است که در برخی موارد فرد از نفوذی بودن خودش هم اطلاع ندارد و فکر میکند که در حال خدمت رسانی به نظام و کشور است.
لازم است بدانیم پدیده نفوذ به هیچ عنوان به کشور ما و یک منطقه خاص و یا حتی زمان خاص اختصاص ندارد و در طول تاریخ بشر همواره این این مسئله وجود داشته است که ذکر مصادیق آن در حوصله این نوشته نیست.
شایان ذکر است برای تربیت یک نیروی نفوذی شاید دهها سال زمان نیاز باشد تا فردی در یک سیستم وارد شود و اعتبار لازم را برای اعمال نفوذ کسب کند و به همین خاطر است سرویسهای امنیتی برای حفظ و نگهداری یک فرد نفوذی مبالغ بسیار سنگینی هزینه میکنند.
بهتر است نگاهی به یادداشت حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان که در باره نفوذ نوشته است بیاندازیم:
۱- پنج دهه قبل، ژان پل سارتر، فیلسوف منتقد فرانسوی درباره چگونگی نفوذ غرب در کشورهای جهان سومی نوشته بود؛
«ما رؤسای قبایل، خانزادهها، پولدارها و گردنکلفتهای آفریقا و آسیا را میآوردیم چند روزی در آمستردام، لندن، نروژ، بلژیک و پاریس میچرخاندیم، لباسهایشان عوض میشد... روابط اجتماعی تازهای یاد میگرفتند و... آرزوی اروپایی شدن را در دلهایشان به وجود میآوردیم. بعد اینها را به کشورهای خود پس میفرستادیم. کدام کشورها؟ کشورهایی که درِ آنها برای همیشه به روی ما بسته بود، ما در آنها راه نداشتیم، ما نجس بودیم، ما دشمن بودیم. روشنفکرهایی که درست کرده بودیم، فرستادیم به کشورهایشان، بعد از آمستردام، از بلژیک و از پاریس فریاد میزدیم برادری، انسانیت، بعد میدیدیم پژواک صوت ما از نقاط دور دست از دهان همین روشنفکرها- عین سوراخ آب انبار- پس میآید. هر وقت ساکت میشدیم آن سوراخها هم ساکت بودند، هر وقت حرف میزدیم، انعکاس وفادارانه و درست صوت خودمان را از حلقومهایی که ساخته بودیم، میشنیدیم. مطمئن شده بودیم که این روشنفکران هرگز کوچکترین حرفی برای زدن بجز آنچه در دهانشان میگذاشتیم ندارند بلکه حتی حق حرف زدن را از مردم خودشان هم گرفتهاند.»
آنچه ژان پل سارتر درباره نفوذ میگوید مربوط به چند دهه قبل است که نمونههای آن را در میان شخصیتهای موسوم به «منورالفکرها» در دوره قاجار و روشنفکرنمایان دوران پهلوی شاهد بودهایم، این روزها اگرچه هنوز هم شاهد حضور شماری از همان غربباوران خودباخته در برخی از مراکز تصمیمساز و آموزشی و رسانههای کشورمان هستیم، اما دوران آنگونه نفوذها سپری شده است و امروزه نفوذ دشمن در بستری به مراتب پیچیدهتر و با ابعادی متفاوتتر از انواع قبلی صورت میپذیرد که با اهمیتترین و خطرناکترین نوع آن «نفوذ در ساختار نظام» است. کسانی که برای نفوذ در ساختار نظام ماموریت یافتهاند در عین حال که ماموریت آنان از همه انواع نفوذ خطرناکتر است ولی شناسایی آنها نیز آسانتر است. چگونه؟
۲- نفوذیهایی که ماموریتهای خرابکاری و ترور و انفجار دارند، به شدت مراقبند تا هیچگونه نشانهای که بتواند هویت واقعی آنها را فاش کند، از خود باقی نگذارند. کشمیری و کلاهی و ناخدا افضلی بیشترین همخوانی با نظام و اسلام را از خود بروز میدادند. ناخدا افضلی، عضو شاخه نظامی حزب توده که تا جایگاه فرماندهی نیروی دریایی جمهوری اسلامی-آنهم در دوران جنگ- نفوذ کرده بود، شبهایی که در قرارگاه فرماندهی حضور داشت، نیمههای شب برمیخاست و نماز شب میخواند! و البته بااشاره پا و یا سرفه و عطسه سعی میکرد دیگران را متوجه کند که برای نماز شب برخاسته است! و یا کشمیری دو خودکار در جیب پیراهن میگذاشت و به هر بهانهای برای این و آن توضیح میداد که یکی از آنها شخصی و دیگری بیتالمال است! چه تقوایی؟! و البته کسی هم شک نکرد که وقتی قیمت یک عدد خودکار فقط یک تومان بود چرا از همان خودکار شخصی برای امور اداری استفاده نمیکرد؟!
اما کسانی که ماموریتشان نفوذ در ساختار نظام است، دستورکار دیگری دارند، آنها برای انفجار و ترور و خرابکاری فیزیکی به کار گرفته نشدهاند. ماموریت آنها ارائه تحلیلها و اطلاعات غلط به مسئولان با هدف تغییر محاسبات آنان و در نهایت اتخاذ تصمیمهای ویرانگر و خسارتآفرین است. به همین علت است که نفوذیهای ساختاری نمیتوانند مانند نفوذیهای انفجاری، هیچگونه نشانهای از ماموریت خود بروز ندهند. آنها باید دیدگاهی را که کانون نفوذ دیکته کرده است به مسئولان تصمیمساز و تصمیمگیرنده بقبولانند و محاسبات آنان را با خواست و منافع دشمن همسو کنند. این طیف از نفوذیها دقیقا از همین نقطه آسیبپذیر بوده و قابل شناسایی هستند. بخوانید!
۳- بدیهی است دیدگاهها و نظرات کسانی که برای نفوذ در ساختار نظام و تغییر محاسبات مسئولان ماموریت یافتهاند، با خط ترسیم شده و نقشه راه انقلاب زاویه خواهد داشت چرا که اگر زاویهای نداشت، دشمن نیازی به تغییر آن نمیدید! بنابراین مقایسه میان نظرات ارائه شده آنان با خط اصلی اسلام و انقلاب به وضوح میتواند زاویه انحراف آنها را نشان بدهد. در این حالت دو احتمال وجود دارد اول آنکه این زاویه و تفاوت دیدگاه، ناشی از کجفهمی و کمدانی است! و دوم اینکه غرض و مرضی در میان است و البته در هر دو حالت، حضور این افراد در مراکز تصمیمساز و تصمیمگیرنده فاجعهآفرین خواهد بود.
۴- اکنون وقت آن است که به بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار کارکنان وزارت اطلاعات یعنی همان سربازان گمنام امام زمان- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- مراجعه کنیم. حضرت آقا در بخشی از سخنان آن روز خود (چهارشنبه ۲۹ فروردین ماه) با تاکید بر اینکه؛ «چارچوب سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را امام(ره) مشخص کرده و این چارچوب براساس وصیتنامه و فرمایشات ایشان شکل گرفته است»، همه اجزای وزارت اطلاعات را به مطالعه دقیق وصیتنامه و فرمایشات امام(ره) توصیه کرده و میفرمایند:«باید همه بخشها و بدنه وزارت با مبانی و اصول انقلاب کاملاً آشنا باشند»چرا؟ برای اینکه اگر مسئولان و کارکنان وزارت اطلاعات و همه مسئولان و مدیران دیگری که در جایگاه تصمیمسازی و تصمیمگیری هستند، از نقشه راه و خط اصلی نظام که در بیانات حضرت امام(ره)و وصیتنامه ایشان و نیز در بیانات رهبر معظم انقلاب آمده است بیخبر باشند چگونه میتوانند حرکت زاویهدار نفوذیها را کشف کرده و به مقابله با آن برخیزند؟! و چه تضمینی هست که آنها نیز به گونهای ناخودآگاه در دام نفوذیها گرفتار نشوند؟!
۵- نمونههایی از این فرمول برای شناخت نفوذیها را میتوان در آموزههای اسلامی به وضوح دید؛
در کلام خدا خطاب به پیامبر اعظم(ص) آمده است که؛
وَلَوْ نَشَاء لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَالله یَعْلَمُ اعمالکم- «اگر بخواهیم آنان را (که در دلهایشان بیماری است) به تو معرفی میکردیم تا آنها را از چهرههایشان بشناسی، هرچند که میتوانی آنان را از نوع سخنانشان بشناسی» آیه ۳۰ سوره محمد(ص). بدیهی است که منظور از «طرز سخنانشان»، تفاوت آن با خط اصلی و نقشه راه تعریف شده است.
درباره منافقین میفرماید «هنگامی که به آنان گفته میشود در زمین فساد نکنید، میگویند؛ ما اصلاحکنندهایم».
و سؤال این است که مگر منافقان هویت واقعی خود را پنهان نمیکنند؟ بنابراین، کسانی که به آنها هشدار میدهند «در زمین فساد نکنید»، چه کسانی هستند؟ به یقین کسانی که نقشه راه را میشناسند و فساد پنهانشده در پوشش اصلاح را تشخیص میدهند.
در حکمت ۲۶ نهجالبلاغه از قول حضرت امیرالمومنین علیهالسلام آمده است که: هیچکس چیزی را پنهان نمیکند مگر اینکه در سخنان بیاندیشه و در صفحه چهرهاش آشکار میشود. و...
۶- حالا میتوانیم کلاه خود را قاضی کنیم و با به کارگیری فرمول یاد شده ببینیم چه تعداد از نفوذیهایی که با ارائه تحلیلها و اطلاعات غلط به مسئولان کشورمان فاجعه آفریدهاند، قابل شناسایی بودهاند که در شناخت آنها کوتاهی شده است؟! نفوذیهای خزیده در تیم هستهای که با جلب اعتماد تیم، کلاه گشاد برجام را بر سر ملت نهادهاند، جاسوسانی که در پوشش محیطزیست گرای موشکها را به دشمن میدادند و همزمان در پی نابودی کشاورزی کشورمان بودند، نفوذیهایی که بازار ارز را به اغتشاش کشیدند، کسانی که این روزها در پوشش خیرخواهی! نسخه حذف برنامه موشکی ایران و سرازیر شدن تروریستها به این کشور را میپیچند و... قابل شناسایی نبوده و نیستند؟! هماکنون کشورهای اروپایی به بهانه مضحک و احمقانه پیشگیری از خروج آمریکا از برجام-که هرگز خارج نمیشود- به دنبال وضع تحریمهای تازه علیه ایران هستند و صدای هیچکس هم به اعتراض و تهدید اروپاییها بلند نمیشود! چه کسانی با تحلیلهای غلط و دیکتهشده خود این سکوت خسارتآفرین را به مسئولان قالب کردهاند؟! و...
۷- و بالاخره، این نکته نیز گفتنی است که نفوذیها الزاما از آن سوی مرزها نمیآیند و به زبان بیگانه سخن نمیگویند که اگر چنین بود خیلی زودتر شناخته میشدند. ماموریت نفوذ به ساختار و تغییر محاسبات مسئولان بر عهده کسانی گذارده میشود که اولا؛ سابقه مسئولیت شناختهشده در نظام داشته باشند و ثانیا؛ به هر علت، از جمله آلودگی به چرب و شیرین دنیا، زندگی اشرافی، قدرتطلبی و... با نظام فاصله گرفته باشند. این گونه افراد آمادگی لازم برای شکار شدن از سوی دشمن را دارند! و اگر شکار شوند، به علت حضور در مسئولیتهای نظام، تابلوی خودی در دستشان است ولی از آنجا که شکار شدهاند، شناسنامه دشمن را در جیب دارند. خدای مهربان بر درجات امام راحل(ره)بیفزاید که میفرمودند؛ میزان حال فعلی افراد است و... این رشته سر دراز دارد!
در پایان به این نکته اشاره میکنم که رهبر معظم انقلاب صراحتا در دیدار با مردم انقلابی نجفآباد، فرمودند: بنده از چندی پیش گفتم نفــوذیها! مراقب نفوذیها باشید؛ بعضیها برآشفته شدند؛ بیخود! برآشفتگی ندارد.
به نظر میرسد وقت آن رسیده است همه ما با شناخت دقیق ویژگی افراد نفوذی نسبت به شناسایی و معرفی افراد نفوذی در هر کجای کشور ، هوشیارانه و مسئولانه عمل کنیم و در حد توان اجازه ندهیم افراد نفوذی سرمایهها و داشتههای ما را به نابودی بکشانند.
در پایان بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در باره نفوذ را زینت بخش این سطور قرار می دهیم.
"یک مسئله مسئلهی نفوذ است؛ نفوذ. ما این مسئلهی نفوذ را در قضیّهی برجام و پس از برجام مطرح کردیم؛ این خیلی مسئلهی عجیب و خیلی مسئلهی مهمّی است. کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و توطئهها؛ این الان در جریان است؛ مردم در باب انتخابات باید خیلی متوجّه این باشند."
بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ۱۳۹۴/۱۰/۱۴